ما نوحه می کنیم و عزادار نیستیم
یعنی که عاشقیم و گرفتار نیستیم
تا صبح دسته دسته تو را سینه می زنیم
اما شب نماز تو بیدار نیستیم
عمری اگرچه تشنه ی خونخواهی توییم
در انتخاب راه تو مختار نیستیم
این دستها به دامن لطفت نمی رسند
وقتی لب فرات، علمدار نیستیم
از دست مرگ، سر به سلامت نمی بریم
تا شورِ عشق هست و سرِ دار نیستیم
از زندگی بُریدی و دنیا تمام شد
یک لحظه بی تو باشیم انگار نیستیم
ما را به دام عشق حقیقی دچار کن
ما را که عاشقیم و گرفتار نیستیم
اصغر معاذی
دیگر اشعار : اصغر معاذی، محرم
نویسنده : علیرضا بابایی